من مدتی که هر روز هر ساعت هر دقیقه و هر ثانیه
به تو فکر میکنم فقط به تو
دلم رو باختم
اسیرم کردی
و من عاشق این اسارت هستم
با تموم وجود از دلی که زندانیش شدم لذت میبرم عشق من
عشق غم پنهانی داره عزیزم
و من با تموم غمهایی که عشق داره طالب عاشق بودنم
عاشقم ، عاشق تو مهربون
شبها به یادت آغوشم رو باز میکنم
به این امید که موقع خواب گرماش رو حس کنی
می خواستم یه هدیه به من بدی
تو قلبت رو به من هدیه کردی
گاهی اذیتش میکنم و اون به درد میاد
اما خدا میدونه توی اون لحظه که قلبت رو به درد میارم مرگ رو حس میکنم
منو ببخش بخاطر تموم بد اخلاقی هام
منو ببخش که صبوری رو فراموش کردم و گاهی غر میزنم
هدیه من به تو ضربان قلبم بود
که با آهنگی زیبا نام تورو صدا میزنه فقط نام تورو بهترینم
قول میدم زمانی فراموشت کنم که مرگ منو تو آغوشش بگیره
خدا کنه که به این زودی نمیرم